باز تو

متن مرتبط با «پرستوها همه رفتن» در سایت باز تو نوشته شده است

سرخپوست بعد از رفتنت

  • همه چیز خالی است شبیه به آینده شبیه به برگ های سوزنی درخشنده ی کاج در آن بعد از ظهری که تو رفته بودی شبیه به خنکای آب جویباری که از پاهای تو عبور می کرد در یکی از آن خاطرات نداشته ی مان! همه چیز به رفتن تو ختم می شود من به رییس جمهور قول داده ام می دانی، حالا شاید کسی پایش را به داکوتا نگذارد اما م, ...ادامه مطلب

  • رفتن و ماندن

  • درخت که نمی داند کوچ یعنی چه پرنده است که رنج می کشد  بالهایش را باز می کند دل می کند و می رود   پرنده که نمی داند زمستان یعنی چه به جاهای گرم تر کوچ می کند درخت است که رنج می کشد برگ می ریزد دل می کند و می ماند ,رفتن و ماندن,رفتن و ماندن در عشق,میان رفتن و ماندن,بین رفتن و ماندن,متن رفتن و ماندن,رفتن ماندن,اینقدر بین رفتن و ماندن,شعر درباره رفتن و ماندن,جمله درباره رفتن و ماندن,اس ام اس رفتن و ماندن ...ادامه مطلب

  • پرستوها

  • یه پرستوی مهاجر اومده بود تو برجک. بهار بود. پرستوهای مهاجر همه جای پاسگاه رو پر کرده بودن. چند کیلومتر اون طرف تر، درست روی نوار مرزی، یه دشت پر از گلهای بنفش بود. اونجا جایی بود که جز آدمای نظامی و کشاورزایی که زمینشون درست لب مرز بود کسی نمی تونست رفت آمد کنه. اون ور مرزیا درست کنار اون دشت گلهای بنفش یه برجک فلزی داشتن. همیشه هم دو تا سرباز اون اطراف پرسه می زدند. همیشه می گفتم خوش به حالشون چه حالی می کنن نزدیک اون دشت پر از گل های بنفش. یه پرستوی مهاجر اومده بود تو برجک. نمی دونم چرا دلم خواست بگیرمش. خواستم مال من باشه. همه ی پنجره های برجک رو بستم و ا,پرستوهای عاشق,پرستوها همه رفتند,پرستوها,پرستوهای خسته فرامرز اصلانی,پرستوها همه رفتن,پرستوهاي خسته فرامرز اصلاني,پرستوها سوسن,پرستوها همه رفتن سعيد,پرستوهای مهاجر,پرستوها آوا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها