مرده ام

ساخت وبلاگ

مثل رفتن

وقتی هیچ چیز خوبی نمانده است

و مثل ماندن

وقتی تمام چیزهای خوب رفته اند

 

کوهستانم یا تند باد را نمی دانم

مانده ام یا رفته ام را یادم نیست

فقط با صدای سوت هر کشتی

به مهاجرانی که در بندر نیویورک پیاده می شوند فکر می کنم

و جهان که آنقدر وسیع است

که بشود پاهایم را کمی بیشتر دراز کنم

 

مرده ام

شعرهایم در باد

در کوهستان

و صدای سوت کشتی ها

رها شده اند

آخرین سطر این شعر را

یک مهاجر غیر قانونی نوشته است

که هیچ چیز نمی خواست

جز بوسه 

 

باز تو...
ما را در سایت باز تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1koowat7 بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 14:17